محل تبلیغات شما
داستان رز داستان شخصی است که در حیاط اداره چشمش به گل رز قرمز شادابی می‌افتد و می‌خواهد آن را بچیند اما به زمان برگشتن موکول می‌کند و بعداز ظهر موقع برگشتن می‌رود که حالا گل را بردارد و می‌بیند دیگر آنجا نیست. این داستان هشداری است برای فرصت را غنیمت شمردن. چیزی که نزد عارفان به ابن‌الوقت به کار می‌رود. از این اصطلاح شاعران و عارفان زیادی سخن گفته‌اند. مولانا می‌فرماید: صوفی ابن‌الوقت باشد ای رفیق نیست فردا گفتن از شرط طریق این داستان به ما می‌گوید فرصت را

داستان‌های دیریاب

بشنو از نی چون حکایت می‌کند

یادداشتی بر داستان " رز" در مجموعه شندره پندره ها اثر سراج بناگر

داستان ,رز ,برگشتن ,می‌رود ,گل ,عارفان ,داستان رز ,این داستان ,فرصت را ,زیادی سخن ,عارفان زیادی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها